یاشار یاشارماز،او از کودکی زندگی در خور نام خود داشت. یک روز با اینکه به فکر جاده نبود، از زندان گذشت! ساکنان بند آدم بابا که در آن زندانی بود از او به گرمی استقبال کردند. مخصوصاً استاد خلیل بند در این فکر بود ... ادامه و دانلود
دو دوست از رئیس خود کیف می گیرند تا آن را به مرد دیگری تحویل دهند. اما آنها در مورد کیسه کنجکاو می شوند و آن را باز می کنند تا ببینند چه چیزی داخل آن هست ... ادامه و دانلود
سیبل یه زن که زندگیشو وقف دختر اوتیستیک , همسرش ,اوکان و پسر بزرگش یامان کرده. اون هر چقدر هم زندگیشو وقف خانوادش کرده باشه متوجه این هست که همسر و پسرش بیماری دخترشو قبول نکردن. سیبل که برای کنار هم گرفتن خانوادش که ... ادامه و دانلود
مورات ، که خانواده اش اهل برگاما هستند و او اهل استانبول است ، مانند بسیاری از جوانان تنها رویایی در سر می پروراند: این که با بهترین دوستش متو ، یک شبه ثروتمند شود! یک روز ، او می فهمد که پدربزرگش ، ... ادامه و دانلود
شیوان (تارک آکان) پسر هامو (تونسل کورتیز) رئیس قبیله ای که زندگی و معیشت وی بر اساس حیوانات و دامپروری بنا شده است ، با مهربان (ملیکه دمیراچ) دختر قبیله دشمن ازدواج کرده است. هامو که به دلیل این که دامپروری مثل قبل پول ... ادامه و دانلود
حسین، صاحب مغازه هست، سرگردان ترین و عاشق ترین فرد شهر، تازه وارد شهر شده است.. یک بار، مسیر حسین با دو دختر روسی تلاقی می کند. او ملحفه ای به روی انها می پوشاند و آنها را به روستا می آورد. ... ادامه و دانلود